محل تبلیغات شما



پرده هفتم و آخر:

 

آمد آن یارِ سفر کرده ی پروانه صفت

آمد آن عاشقِ دل سوخته ، دیوانه صفت

 

آمد و عاشقی و شمع همی عشقش بود

چشم به شمع داشت، غمی عشقش بود

 

آمد و گفت : عزیزِ دلِ من

تو چرا رفتی همی ، ای همه تَن

 

عهدِ ما یاد نکردی تو چرا ؟

رفتی ، بیچاره نکردی تو مرا ؟

 

گفتمش : رفته که آباد شوی

شاید از غصه همی شاد شوی

 

نیَّتم بود که دنیای تو آباد شود

بلکه عُقبای تو آباد شود 

 

مگرم باز به سعادت برسی

لایقی تا به سیادت برسی

 

هدفم بوده که پرواز کنی

فرصتی داده که آغاز کنی

 

دلِ خود را ندیدم ، دلِ من

گرچه بودی ، همی حاصلِ من

 

گفت : خوش انصاف خرابم کردی

ای بهشت ! غرقِ عذابم کردی

 

هم به دنیا مرا کامل نیست

هم به عقبا مرا حاصل نیست

 

نکند سرد شدی از دلِ من ؟

جانِ من ، سرد مشو حاصلِ من

 

من هنوز ، آتش توست بر جانم 

من هنوز ، نامِ تو را می خوانم

 

تو هنوز زمزمه ی شعر منی

تو عزیزی ، مثالِ وطنی

 

ماندمش تا به جوابش چه زنم

حرفِ دل را  بزنم  یا  نزنم 

 

گفتمش : عشقِ تو پُر رنگ تر است

مِهر تو کرده مرا مستِ مست

 

صد هزار گفته ، همی گفته نشد

آرزوهام ، کمی گفته نشد

 

او نداند ، چه سان جانِ من است

آن زمان و این زمان ، جانِمن است

 

دیدی این خام ، شده پُخته ی عشق؟

گنجِ پنهانِ نا گفته ی عشق !

 

سِّرِ سِّرم شده آن گنجِ روان

مِهرِ مِهرم شده آن آفتِ جان

 

هم نهانش کنم این عشق همی

قطره قطره چِکَدم اَشگ نَمی

 

دلِ من گریه نهانی دارد

ار چه شیرین زبانی دارد

 

گو قلم باز مرا بُگزیند ؟

چشمِ من شاهدِ خویش را بیند؟

 

" یوسف " 

 

 

 

 

 

 

 


آدم هایی که روح بزرگی دارند،
عقده های کمتری دارند،
شعور بیشتری دارند و قلب مهربانتری.
برای همین نباید از آنها ترسید.

آدم های کوچک و حقیر با عقده های بزرگ ترسناکترند.
چون از صدمه زدن به دیگران هراسی ندارند!!

چقدر اين جمله دلنشينه:

 افکار هر انسان میانگین افکار پنج نفری است که بیشتر وقت خود را با آنها میگذراند.

خود را در محاصره افراد موفق قرار دهید.
@Pretty_life

[ GIF ]
‍ "دوست"که باشی
فرقی نمیکند 
منطقه زندگی من کجاست 
و تو کجایی.!

سطح تحصیلات من چقدره 
و تو چه مدرکی داری.!

دور باشی یا نزدیک.
رفاقت فاصله ها را پرمیکند.
گاهی با حرف گاهی باسکوت.

دوست که باشی
فرقی نمیکند.
ازکدام فصلیم یا کدام نسل.

رفیق بودنمان 
به تمامی نداشته هایمان می ارزد!!
دوست خوبم برایت
لبخندی چون قند آرزومندم ♡
@Pretty_life



با اینکه دلَم گفته مدارا کنم اما
ای داد از این دوری و از عشق تو بیداد



بعضی وقتها كوتاه اومدن ،
هم خودتو نجات ميده هم بقیه رو .


دسـت نـقاشِ جـهان در سبـد چشـمِ تـو بـود. #وارش **************** رسم دنیا بر همین بوده که عمری باغبان پای گل می بارد و می چیند آن را دیگری . :( *************** شيطنت كن لحظه اى از پشت چشمم را بگير بشنوى تا اولين اسمي كه خواهم گفت كيست.! ‎‌‌‌‌‎‌‌ ****************** امروز همانند خدا بخشنده باش. @foroogh_farokhzad ما همیشه یا جای درست بودیم در زمان غلط، یا جای غلط بودیم در زمان درست! همیشه همینگونه همدیگر را از دست داده‌ایم.
دیدمش گفتم منم نشناخت او @foroogh_farokhzad دل به امید روی او همدم جان نمی‌شود @foroogh_farokhzad نمیدانم بی نهایت کجاست. فقط میدانم تا آنجا دوستت دارم @foroogh_farokhzad آدمای بدهکار همیشه طلبکارن @foroogh_farokhzad دل را قرار نیست مگر در کنار تو @foroogh_farokhzad هیچ مدرسه ای بالاتر از تجربه نیست، افسوس که شهریه ای گران به نام عمر دارد. @foroogh_farokhzad شاید این غصه مرا بعد تو دیوانه کند.
یادِ تـو می‌اَرزد به بودن‌های خیلی‌ها . #فرامرزعرب‌عامری @nim_beyt شهیدِ عشق کجا فکرِ خونبها دارد؟ #فروغی_بسطامی @nim_beyt Photo انسان سه گونه می میرد: مرگ روح مرگ وجدان مرگ جسم. مرگ روح یعنی شکستن وقار و غرور یک انسان به دست دیگری! مرگ وجدان یعنی استفاده از انسانها برای مقاصد شخصی بدون هیچ گونه پشیمانی و ترحمی!!! مرگ جسم یعنی ایستادن نفس و تپش قلب! دردناکترین مرگ ها، مرگ روحست. وحشتناک ترین مرگ ها، مرگ وجدان، و آسان ترین مرگ ها مرگ جسم
باز باید با خیالت، شعر زنم ، شیدا شوم باز باید از لابلای خاطراتت ، پیدا شوم خام نیستم ، پخته ام در عشق ، شاید هم سوخته . هر چه آمد از تو آمد . کاین چنین سودا شوم ابرِ چشانم شده ، آن دعوتت ، آن دعوتت . خواهمت قربان شوم ، از عطرِ زلف ، کو ؟ تا شوم یاد باد ، فصلِ غرورِ من ، از آن با تو شدن آید آیا شعر بگویم ؟ مستِ آن آوا شوم ؟ گوش سپارم بر نوایت ، بال گیرم در هوایت شکرِ درگاهِ خدایت . وای اگر تنها شوم .
قهر باشیم اگر، حوصله‌ها را چه کنیم؟ از در صلح درایی، گله‌ها را چه کنیم ؟ دست‌ها، گرمی آغوش تو را کم دارند آخ از این فاصله‌ها . فاصله‌ها را چه کنیم؟ عشق یعنی که ندانیم، قفس باز شود خو گرفتن به تو در چلچله‌ها را چه کنیم بین ما مسئله‌ای نیست‌، ولی موهایت به تسلسل برسد‌، مسئله‌ها را چه کنیم؟ "نه" به لب دارد و با چشم "بلی"می‌گوید "نه" سر جای خودش، ما "بله"ها را چه کنیم؟ او در این فکر که با زلف پریشان چه کند ما در این ترس که این زله‌ها را چه کنیم؟ خواجه‌، ما
‌ روزی استاد را در مسجد کوفه در محراب امیرالمومنین (علیه السلام) دیدم که در سجده است؛ گوش فرا دادم ،شنیدم چیزى میفرماید که برایم مفهوم نیست بعد از مناجات از او پرسیدم: آقا، در سجده چه میفرمودید؟ فرمود: خداوند به تازگى فرزندى به ما عطا کرده ،اسم وى را حسن گذاشته‏ ایم،اختیار وى آن است که ما اختیار کنیم. غذا میدهیم ، میخورد،او را میخوابانیم، میخوابد و هکذا ، من از خدا میخواستم که خداوند مرا مثل حسن نماید.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها